آخرین تعریف از یک سیاره توسط اتحادیه بینالمللی نجوم در سال 2006 به تصویب رسید. این تعریف بیان میکند که یک سیاره باید سه ویژگی داشته باشد:
به دور یک ستاره گردش کند (مانند چرخش زمین به دور ستاره خورشید). آنقدر بزرگ باشد تا جاذبه کافی برای اینکه به شکل کروی دربیاید را داشته باشد. به اندازه کافی بزرگ باشد تا گرانش ناشی از آن، سایر اشیای با اندازه مشابه در نزدیکی مدار خود در اطراف خورشید را از بین ببرد. این سه ویژگی سبب میشود تا یک جسم کیهانی را سیاره بنامیم. تعریف اصطلاح سیاره مهم است زیرا چنین تعاریفی بیانگر درک ما از منشاء، معماری و تکامل منظومه شمسی است. در گذر زمان اشیایی که در دستهبندی سیاره قرار گرفته بودند تغییر کردند.
یونانیان باستان ماه و خورشید را به همراه عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل به عنوان سیاره به حساب میآوردند. در این دستهبندی زمین به عنوان یک سیاره در نظر گرفته نشده بود و تصور میشد زمین یک شی مرکزی است که در اطراف آن همه اشیای آسمانی دیگر در حال گردش هستند. اولین مدل شناخته شدهای که بر اساس خورشید مرکزی بود یعنی خورشید در مرکز جهان قرار میگرفت و زمین و سیارات دیگر در اطراف آن میچرخیدند توسط «آریستارخوس ساموسی» (Aristarchus of Samos) در قرن سوم قبل از میلاد ارائه شد، اما این نظریه تا قرن شانزدهم که توسط نیکولوس کوپرنیک احیا شد مورد قبول قرار نگرفت.
تصویر ۱: محاسبات آریستارخوس ساموسی برای اثبات نظریه خورشید مرکزی
در قرن هفدهم میلادی ستارهشناسان به کمک اختراع تلسکوپ متوجه شدند که خورشید یک جسم آسمانی است که در اطراف آن همه سیارات از جمله زمین وجود دارند و ماه سیاره نیست بلکه یک ماهواره طبیعی (توضیح ماهوارههای طبیعی را در مطلب مربوط به منظومه شمسی میتوانید مطالعه کنید) برای زمین است. اورانوس به عنوان یک سیاره در سال 1781 معرفی شد و نپتون در سال 1846 کشف شد.
جرم آسمانی سِرِس در سال 1801 بین مریخ و مشتری کشف شد و به عنوان سیاره طبقهبندی شد. اما از آنجا که بعدها در همین منطقه تعداد زیادی اشیاء دیگر نیز یافت شدند دانشمندان دریافتند که سرس جزو اولین دسته از اشیایی است که در نهایت به عنوان سیارکها (شبه ستاره) شناخته شدند.
پلوتو که در سال 1930 کشف شد به عنوان نهمین سیاره شناخته میشد. اما مشاهدات و محاسبات نشان دادند که پلوتو بسیار کوچکتر از عطارد است و حتی از برخی از قمرهای سیارهای نیز کوچکتر است. این برخلاف سیاراتی مانند عطارد، زهره، زمین و مریخ یا غولهای گازی مانند مشتری و زحل یا غولهای یخ مانند اورانوس و نپتون بود. با این حال پلوتو تا سالهای 1980 وضعیت سیارهای خود را حفظ کرد اما در دهه 1990 با برخی اکتشافات جدید اوضاع تغییر کرد.
پیشرفتهای فنی در تلسکوپها منجر به مشاهده بهتر و تشخیص بهتر اشیای بسیار کوچک و بسیار دوردست شد. در اوایل دهه 1990 اخترشناسان توانستند عالمهای یخی زیادی را در حال گردش به دور خورشید در منطقه کمربند کویپر کشف کنند که فراتر از مدار نپتون و در نزدیکی مدار پلوتو قرار داشتند. با کشف کمربند کویپر و هزاران جسم یخی (معروف به اشیای کمربند کویپر یا KBO) پیشنهاد شد که پلوتو به عنوان بزرگترین جسم کمربند کویپر در نظر گرفته شود.
مشاهدات معاصر درک ما را از سیستمهای سیارهای تغییر داده است، کلمه سیاره در اصل به معنای جسم سرگردان است که فقط به عنوان چراغهای متحرک در آسمان شناخته میشود. اکتشافات اخیر ما را به سمت ایجاد تعریفی جدید سوق میدهد که میتوانیم با استفاده از اطلاعات علمی موجود آن را به صورت زیر تعریف کنیم.
بنابر مشاهدات و اکتشافات جدید IAU (The International Astronomical Union) تصمیم گرفت که سیارات و اجسام دیگر به جز ماهوارههای طبیعی در منظومه شمسی را به سه گروه مجزا تقسیم کند:
یک سیاره جسمی آسمانی است که (۱) در مدار خورشید قرار دارد، (۲) جرم کافی برای جاذبه خود را دارد تا بر نیروهای جسم صلب غلبه کرده و یک شکل تعادل هیدرواستاتیک (تقریبا گرد) به خود بگیرد و (۳) محل اطراف مدار خود را از وجود اجسام دیگر پاک کند. سیاره کوتوله یک جسم آسمانی است که (۱) در مدار خورشید قرار دارد، (ب) جرم کافی برای جاذبه خود را دارد تا بر نیروهای جسم صلب غلبه کرده و یک شکل تعادل هیدرواستاتیک (تقریبا گرد) به خود بگیرد، (۳) محل اطراف مدار خود را از وجود اجسام دیگر پاکسازی نکرده و (۴) ماهواره نیست. به تمام اشیای دیگر به جز ماهوارههای طبیعی که به دور خورشید میچرخند اجسام کوچک منظومه شمسی میگوییم.
با این حال ستارهشناسان و دانشمندان به اتفاق آرا با این تعاریف موافق نیستند. برخی از ستارهشناسان باور دارند که این طبقهبندی برای محدود کردن تعداد سیارات طراحی شده است. برخی دیگر از ستارهشناسان این تعاریف را ناقص و مبهم میدانند و عدهای بر این باورند که در نظر گرفتن مکان سیارات یا اجسام آسمانی در شکلگیری و تکامل منظومه شمسی مهم است.
یک نظریه این است که یک سیاره را به عنوان یک جسم طبیعی در فضا تعریف کنیم که به اندازه کافی عظیم است و این موضوع سبب میشود تا جاذبهاش شکل کروی به آن بدهد.
اما برخی از دانشمندان اعتراض دارند که این تعریف به ظاهر ساده میزان گرد بودن اجسام را در نظر نمیگیرد و تعیین دقیق اشکال برخی از اشیای دور اغلب دشوار است.
استدلال برخی دیگر این است که مکانی که یک شی واقع شده یا موادی که از آن ساخته شده مهم است و نوع حرکت جسم یا بازخورد آن با اجسام اطراف خود، محلی از بحث ندارد. این بدان معنی است که اینکه یک جسم همسایههای نزدیک خود را جاروب یا پراکنده میکند یا آنها را در مدارهای پایدار نگه میدارد تفاوتی در دسته بندی سیارات به وجود نمیآورد. با عمیق شدن و گسترش دانش، جهانی پیچیدهتر و جذابتر ظاهر شد. محققان صدها «سیاره خارج از منظومه شمسی» (Extrasolar Planets) یا «سیارات فراخورشیدی» (Exoplanets) را پیدا کردهاند که در خارج از منظومه شمسی وجود دارند. تنها ممکن است میلیاردها سیاره فراخورشیدی در کهکشان راه شیری وجود داشته باشند و برخی از آنها قابل سکونت باشند و شرایط مساعدی برای زندگی داشته باشند. اینکه آیا میتوان تعاریف ارائه شده توسط محققان برای سیارات منظومه شمسی را به اشیای تازه کشف شده و فراخورشیدی تعمیم داد موضوعی است که باید بررسی شود.